راز دشمنی جریان اصلاحات با علامه مصباح یزدی
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۴۴۱۵۳
در جبهه مقابل جبهه التقاطی، علامه مصباح بود که با ارائه قرائتی کاملاً خالص و ناب از اسلام، به تولید و تئوریزه علوم انسانی اسلامی با محوریت قرآن همت میگمارد.
مهدی جبرائیلی تبریزی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:
علامه مصباح یزدی همواره در نقطه مرکزی حملات رسانهای بدنه اصلاحطلبان تندرو و افراطی بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
۱. شاکله وشاخصه فکری اصلاحات را سکولاریسم تشکیل میدهد و دموکراسی سکولار غایت تفکر اصلاحطلبی است ومنادیان این تفکر همواره در مسیر تعمیم پروژه سکولاریسم که دلیل بر تاثیرپذیری اصلاحطلبی از مبانی سکولاریسم و رویکرد معرفتی اصلاحات است، قدم و قلم برداشتهاند.
مثلا دردولت اصلاحات، به کرّات از فیلسوفان لیبرال دعوت کردند. ازسال ۸۰ تا ۸۴ بیش از هفت نفر از فیلسوفان برجسته انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی به دعوت مرکز گفتوگوی تمدنها با ریاست عطاءالله مهاجرانی، به ایران سفر کردند و در جمعهای دانشجویی به ایراد سخنرانی پرداختند. در سال ۱۳۸۱یورگنهابرماس فیلسوف آلمانی به ایران دعوت شد ودرکنفرانسی با عنوان «پروژه ناتمام مدرنیته» به ایراد سخنرانی پرداخت. او دریکی ازسخنرانیهایش خطاب به دانشجویان تأکید میکند: «دین برای بقاء درجامعه مدرن، راهی جز پیوند یافتن با حاکمیت مردم(دموکراسی مدرن) و حقوق بشر ندارد».
هابرماس از روشنفکران وطنی سؤال میکند که؛ «برای استقرار سکولاریسم، اصلاحطلبان میخواهند تا کجا پیش بروند؟ مخالفت شما با ادغام دین و دولت تا چه حدی جدی است؟». پاسخ حلقه کیان(اتاق فکر جریان مذکور) این بود که اصلاحطلبان قصد دارند برای تحقق پروژه سکولاریسم در ایران قدمبهقدم پیش بروند و با توجه به این که فعلاً پتانسیل برپایی انقلاب سکولار را در کشور نداریم، لذا باید پروژه اصلاحگری تدریجی به سمت سکولاریسم در جامعه پیش برود و «پروژه پروتستانتیسم اسلامی» به عنوان نسخهای مناسب برای جامعهای مذهبی مانند ایران که رهایی از مذهب در آن ساده نیست، مورد تأییدهابرماس قرار میگیرد.
اصلاحطلبان برای اجرای این پروژه وارداتی و استحالهگرانه که دموکراسی به عنوان مبنای مشروعیت مطرح میشود و در مقابل نظریه حکومت دینی و مبنای شرع برای حکمرانی قرار میگیرد، با مانعی بزرگ به نام علامه مصباح مواجه شده بودند که به عنوان تئوریسین درهمتنیدگی دین و سیاست مطرح شده بود. علامه مبانی لیبرالیسم را زیر سؤال برد و اصلاحطلبان به ویژه طیف تجدیدگرایانه آن جریان که آبشخور فکریشان، لیبرالیسم است، از این برآشفته شدند و در برابر نقدهای عالمانه علامه مصباح به موضعگیریها و جوسازیهای اهانتآمیز روی آوردند تا جامعه مخاطب حقیقت را نشنود و نبیند.
۲. هرجریان اجتماعی برای حدوث و بقاء محتاج پشتوانه فکری و نظری قوی است. «انقلاب اسلامی ایران» هم از این اصل کلی برای بایستگی و پایستگی مستثناء نیست. در وهله اول امام خمینی(ره) و در مراتب بعدی امثال شهید مطهری این نیاز انقلاب را برآورده ساختند. اما درمرتبه بعدی، نیاز به بروزرسانی براساس اقتضائات زمان و ظهور جریانات واندیشههای متعدد در برابراندیشه اصیل انقلابی، ملموس و محسوس بود. علامه مصباح با فهم دقیق و عمیق این مسئله به میدان میآید و ضمن مواجهه با جریانات فکری و تبییناندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام، به کادرسازی میپردازد. دراین راستا مجموعههایی مانند «نظریه سیاسی اسلام»، «سلسله مباحث اسلام و سیاست وحکومت»، حکیمانهترین حکومت(کاوشی در نظریه ولایت فقیه) و «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه»، توسط ایشان منتشر میشوند. از این حیث به درستی جایگزین مناسبی برای امثال علامه طباطبائی و شهید مطهری معرفی میشوند. بنابراین جریان اصلاحات با عقبه فکری مشخص، «عقبه تئوریک نظام» را مورد هجمه قرار میدهد.
۳. شاید بتوان گفت که جریان التقاطی معاصر درجهان اسلام و ایران از مبدأ مدرنیزه کردن اسلام شروع شد.
و این هدف جز با تفسیر مادی قرآن امکانپذیر نبود. چنانکه مارکس نیز بر این باور بود که برای مبارزه با مذهب در میان تودههای معتقد باید از خود مذهب استفاده کرد؛ بدین صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادّی پرشود تا توده، مذهب را به صورت مکتبی مادّی دریابد. پس از این مرحله دورافکندن پوسته ظاهری دین ساده است.
مبانی التقاطی از چند حیث قابل کاوش است. مبانی هستیشناسی مانند حقطبیعی در برابر حق حاکمیت و ولایت الهی، پلورالیسم دینی در برابر حقانیت و جامعیت دین اسلام. مبانی معرفتشناسی مانند نسبیگرایی در برابر واقعگرایی و استفاده از روش هرمنوتیک فلسفی برای فهم متون دینی که قائل به نفی هرگونه فهم ثابت و یقینی است، در برابر نگرش مبتنی برامکان تغییر در دین وفهم دینی که صرفاً در برخی فروع اخلاقی و برخی احکام عملی که تابع مصالح و مفاسد متغیر هستند، میباشد. همچنین مبانی انسانشناختی که اومانیسم را در برابر تکلیفمندی انسان از سوی خداوند، قرار میدهد.
قبل از انقلاب شهید مطهری درمقابل نفوذ جریان التقاطی مانند «سازمان مجاهدین» (قرائت کمونیستی از مجاهده و انقلابیگری) ایستاد.
اما پس از انقلاب، در اواخر دهه شصت و به ویژه دهه هفتاد شمسی در ایران جریانهای روشنفکری شکل گرفت و گستره فکری ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. یکی از این جریانهای فکری حلقه کیان بود.
این افراد با بازاندیشی افکار خود، غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری(غرب) و درونی کردن آنها با ارزشهای بومی و محلی بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تاکید میورزیدند. اصول بنیادین نگرش التقاطی حلقه کیان پذیرش ارزشهایی همچون لیبرالیسم، پلورالیسم و حقوق بشر و تبیین و انطباق دین با این ارزشها است نگرش انتقادی به دین مبتنی بر عقل خودبنیاد، رویکرد سکولاریستی دردین، گرایش پوزیتیویستی، تأکید بر کثرتگرایی دینی، ستایش دموکراسی لیبرال از دیگر مشخصههای این جریان است؛ و بازتاب آن در عرصه جمهوری اسلامی ایران را میتوان در حوزه سیاستگذاری و سیاستورزی دولت اصلاحات و حامیان آن مشاهده کرد.
مثلا اگر خاتمی میگفت؛ «مشروعیت همه حکومتها از مردم است». ترجمان سخن «جانلاک» بود که گفته بود: «آنچه جامعه سیاسی را به وجود میآورد و سبب برقراری آن میشود، چیزی نیست مگر توافق عدهای از انسانهای آزاد که میتوانند با اکثریت عددی خود شناخته شوند. فقط همین عامل میتواند بنیانگذار حکومت مشروع باشد».
همو معتقد بود که؛ «آزادی از دین سؤال میکند و دین باید جوابگو باشد». چرا که مفهوم آزادی را به عنوان «ارزش مطلق و بیقید و شرط» از «ژان ژاک روسو» وام گرفته بود.
و در نتیجه به ترکیب اسلام و لیبرال دموکراسی غربی دست زد. خاتمی به واسطه تحصیل در رشته فلسفه و آشنایی بااندیشمندان غربی و نظریات آنان، مشرق را نقطه عشق و جان میدانست ولی غرب را نقطة عقل و خرد و لذا «انسان ملتقای مشرق جان و مغرب عقل» را تدوین کرد!
در جبهه مقابل جبهه التقاطی، علامه مصباح بود که با ارائه قرائتی کاملاً خالص و ناب از اسلام، به تولید و تئوریزه علوم انسانی اسلامی با محوریت قرآن همت میگمارد.
آیتالله «مصباح یزدی» در اوایل انقلاب به مناظره با «احسان طبری» (بزرگترین تئوریسین مارکسیست ایران) و «فرّخ نگهدار» (رهبر سازمان فدائیان خلق) مینشیند. و «نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم» را به رشته تحریر درمیآورد.
و در دوران اصلاحات در مجامع عمومی(نماز جمعه)، حوزوی و دانشگاهی به تبیین نظریّات اسلام درباره آزادی پرداخت که حاصل این مباحث درکتب «نظریه سیاسی اسلام»، «اسلام، سیاست و حکومت»، «دین و آزادی» و «پرسشها و پاسخها» گردآوری میشود. و به نقد نظریّه «پلورالیسم دینی» مبادرت میورزد که در کتاب «کاوشها و چالشها» منعکس میشود.
از دیگروجوه مبارزه علامه مصباح یزدی با جریان التقاط؛ مبارزه با مصادره به رأی تشیّع(بازنمایی التقاطی از سیره معصومین) است. ایشان با توجه به تقلای دشمن درجهت بازنمایی فرمولهای مورد علاقه خویش از اسوههای عملی و رفتاری تشیّع، به خلق آثاری چون «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا»، «سیره معصومان»، «جام زلال کوثر» و... پرداختند تا از طریق انحراف در تعریف الگوهای اسلامی نسل جوان به التقاط دچار نشوند.
مصداق دیگر مبارزه ایشان در این بعد، مقابله با رُنسانس اسلام یا همان اسلام منهای روحانیت بود ... رهبر انقلاب هم در سفر به «قم» در مورد حمله دوگانه «اسلام بدون سیاست» و «اسلام بدون روحانیت» هشدار دادند.
آیتالله «مصباح یزدی» در دو برهه با این تفکر مقابله میکند: یکی در دوران اصلاحات در تقابل با «سروش»، «کدیور»، «حجاریان» و... و. و دیگری هم در قبال «نئوایرانیست» های نفوذی.
بنابراین اجتهادها و مجاهدتهای شجاعانه علامه مصباح یزدی، ایشان را در تیررس تهاجمات جریان تجدیدنظرطلب قرار داد اما این اهانتها ذرهای در اراده آن سترگ مرد دوران تزلزل ایجاد نکرد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: سالگرد شهادت حاج قاسم قیمت جمهوری اسلامی ایران ژان ژاک روسو اصلاح طلبان لیبرالیسم سکولاریسم دولت اصلاحات سازمان مجاهدین آیت الله مصباح یزدی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت علامه مصباح یزدی اصلاح طلبان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۴۴۱۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قدمت «دروازه نفته» ممکن است به پیش از اسلام برسد
ایسنا/خراسان رضوی یک پژوهشگر و باستانشناس خراسانی گفت: «دروازه نفته» در کلات نادر راه ورود به ایران از آسیای مرکزی است و با مطالعه معماری و پراکندگی قطعات سفال در این فضا میتوان گفت که قدمت آن ممکن است به دوران قبل از اسلام برسد.
رجبعلی لباف خانیکی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: دژ کلات عارضهای طبیعی و بیضی شکل در منتهیالیه شمال شرق خراسان و بر میانه رشته کوه هزار مسجد واقع است. این عارضه همواره به منزله یک دروازه ورودی به درون ایران و بسیار با اهمیت بوده است. در دو سوی دژ کلات دو دروازه اصلی به نامهای دروازه ارغون شاه و دروازه یا دربند نفته واقع است.
وی با بیان اینکه «دربند نفته» در سمت شمال شرقی کلات نادر قرار دارد، افزود: از این دروازه ورود به نواحی جنوبی کشور ترکمنستان امکان پذیر است. در دوران درازی از تاریخ، اقوام متمدن ایران و آسیای میانه از این طریق با یکدیگر در ارتباط بودهاند و ورود اقوام مهاجم آسیای مرکزی به قلمرو ایران نیز به داخل ایران از همان طریق صورت میگرفته است. نقل قول وجود دارد که تیمور لنگ در ۱۷ مرحله از دروازه نفته قصد ورود به ایران را داشته که موفق نشده است.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی عنوان کرد: با توجه به موقعیت حساس و سوق الجیشی دژ کلات، طبیعی به نظر میرسد که در دروازههای ورودی کلات تاسیسات لازم به خصوص سازههای دفاعی از گذشتههای دور احداث شده باشد. یکی از آن تاسیسات، سازه معماری جالبی است که بعد از دروازه بر بدنه شمال غرب و مشرف بر راه ارتباطی کلات به ترکمنستان ساخته شده است. آن سازه معماری سنگی که به «تخت دختر» شهرت یافته، بنایی است که به لحاظ ساختار گویا جهت اقامت و پاسداری گروهی قراول یا دیدهبان و مدافع ساخته شده است.
وی ادامه داد: آن فضا به باور اهالی منطقه، سنگری است که سربازان نادرشاه افشار برای حفاظت از دروازه نفته در آن مستقر میشدند، اگر چه این گزاره نمیتواند به دور از حقیقت باشد اما در ساختار معماری اولیه آن آثار و شواهدی موجود است که بیانگر احداث آن در زمانی پیشتر از دوران نادرشاه است، زیرا گذشته از پراکندگی قطعات سفال در محل متعلق به دوران تاریخی، فرم دیوارها و تیرکشهای آن شباهت نزدیک به قلعههای شناسایی شده مربوط به دوران قبل از اسلام در منطقه دارد.
لباف خانیکی تصریح کرد: روزنههای مثلث شکل تعبیه شده بر دیوار جنوبی تخت دختر از نوع روزنههای مشابه بر دیوار «ارگ آقتپه» مربوط به دوران ساسانی در ترکمنستان است. آنچه از دور نمای تخت دختر به نظر میرسد، دیوار مرتفع سنگی با روزنههایی بر بدنه آن است که مانند سدی در راستای شمال غرب و جنوب شرق حد فاصل دو برجستگی در دامنه کوه ساخته شده است.
وی اضافه کرد: بررسی آن سازه از نزدیک جزئیات بیشتری را آشکار میسازد. دیوار سد مانندی که از دور مشاهده میشود، توسط ۲ برج با نقشه راست گوشه و تقریبا مستطیل مانند برجهای اشکانی شهر نیسا و برجهای ساسانی کهن دژ نیشابور، در میان گرفته شده است. دیوار میانی از کف موجود تا بالاترین نقطه بیش از ۸ متر ارتفاع و دو ردیف تیرکش دارد.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی بیان کرد: در دیوارچینی آن سازه بر خلاف برجهای دیگر کلات دقت زیادی صرف شده، سنگها قواره شده و در بلوکهای مکعب مستطیل و منظم چیده شدهاند. در برخی نقاط نمای بیرونی بقایای اندود گچ برجای مانده است. در امتداد شمال شرقی برج شرقی دیوار سنگی منظم دیگری کشیده شده که در نهایت با یک گوشه قائمه به شمال غرب برگشته و این فرضیه را تقویت میکند که در شمال تخت دختر مانند برج مشرف بر دروازه ارغون شاه حیاط نسبتا وسیعی وجود داشته است.
وی با اشاره به اینکه آن سازه معماری در مسیر سیلاب و عمق یک دره قرار گرفته و انباشت رسوبات هویت آن را با ابهام مواجه کرده است، خاطرنشان کرد: در چالهای که حفاران غیرمجاز در پشت دیوار حفر کردهاند نشانههایی آشکار شده که ۳ طبقه بودن سازه را حکایت میکند و اندود گچ بر رویه داخلی دیوارها هم حاکی از اقامت و استقرار مدافعین در آن است.
لباف خانیکی گفت: آنچه اکنون قابل تشخیص است، عرصه آن سازه معماری با وسعت حدود ۱۶۰۰ متر مربع است. در گوشه جنوب غربی میان سرای تخت دختر اتاقی مربع در ابعاد ۵.۵ متر قابل تشخیص است. با توجه به نزدیکی آقتپه و نسا به کلات میتوان فرض کرد که تخت دختر در دوره ساسانیان، با تاثیرپذیری از ارگ آق تپه یا حصار شهر نسا با برجهای گوشهدار ساخته شده است.
وی افزود: در دروازه نفته تاسیسات دفاعی دیگری نیز ساخته شده که برجهای دیدهبانی نیمه خرابه بر دو سوی تنگه از آن جمله است. آن برجها هم به لحاظ معماری بیشتر شباهت به برجهای الحاقی تخت دختر دارند تا برجهای دروازه ارغون شاه و ممکن است قدمت آنها نیز به پیش از اسلام برسد.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی اظهار کرد: در عمق تنگه نفته بقایای اندک دروازه آجری پل مانندی با پنج چشمه مانند دروازه ارغون شاه که از گزند سیل مصون مانده نیز قابل تشخیص است. «دروازه نفته» در ۲۳ فروردین ۱۳۴۶ به شماره ۶۶۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
انتهای پیام